چرا آموزش مهارتهای زندگی را شروع کردیم؟

“نگاهش می کردم. دستهایش می لرزید. صورتش مثل گچ شده بود. با هر بار نزدیک شدن به نوبتش چشم در چشم می شدیم. قبل از اینکه پای تخته ای برود به من گفته بود که خوب درس خوانده اما هر بار موقع پرسش همه چیز را فراموش می کند، به او گفتم با معلم صحبت کند اول قبول نکرد می گفت خجالت می کشد اما بلاخره رفت و به خانم گفت اما فایده ای نداشت و استرسش بیشتر شد.”

این خاطره هنوز برای من تازه است. برای شما چطور؟

 

روزها و سالها می گذشت از کودکی تا کارشناسی ارشد. دنبال حلقه های مفقوده ای بودم. چیزی که باعث می شد دانش آموزی که تمام درس را با دقت خوانده نتواند امتحان بدهد.

روزها و سالها برایم جالب بود کسی که عاشق کتاب خواندن است اما نمی تواند سر صحبت را با کسی باز کند.

از همان کودکی سرم پر از سوال بود که چرا بعضی ها نمی توانند از حق خود دفاع کنند؟

چرا بعضی ها بلدند بدون اینکه دعوایشان شود با هم صحبت کنند؟

چطور بعضی را به راحتی می زنند زیر گریه یا قههه می زنند؟

چطور؟

 

مهارتهای زندگی!

مشخص است! مهارتهایی برای زندگی!

آنچه گاهی نسل به نسل منتقل می شود و خانواده ای را توانمند می کند و شاید فقدانش، هر روز و هر سال باعث شود عده ای درجا بزنند.

پس راه چاره چیست؟

مثل همیشه: آموزش

 

ما به عنوان بزرگسال،  برای رشد مهارتهایمان آموزشی ندیده ایم. فرزندان و شاگردان ما شاید در کنار ما همدلی را بیاموزند اما بیان جراتمندانه را هم می آموزند؟ شاید بتوانند احساسات خود را بشناسند اما مدیریت آنها را چطور؟ مدیریت زمان را یاد می گیرند اما ارتباط صحیح با دیگران را چطور؟

 

می شود حلقه ی مفقوده را پیدا کرد. می شود آموزش دید و آموزش داد.

 

ما، اینجا، در کنار شما رشد می کنیم و برای کمک به شما حرفه ای شده ایم. آموزش مهارتهای زندگی به شما و فرزندانتان کمک می کند تا  در مسیر رشد و موفقیت را سهل تر گام بردارید.

راحله ملکان

 

راحله ملکان

به اشتراک بگذارید
اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در linkedin
پست های مرتبط

آرشیو مطالب...

دسته‌ها

یک پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *